یوسف تنهایی

یوسف تنهایی

محمد یوسفی
یوسف تنهایی

یوسف تنهایی

محمد یوسفی

اشک

اسمان، خورشید را که ندید ،باران گرفت..

سکوت..

ای خدا ..ای که سکوت را میشنوی ...ساکت منشین..

اجابت..

به اجابت دعای سگی وامانده در راه...تو را میخانم... 

 

 

 

 

 

..که هر که را قسمت بدهم ..زبانم ناپاک است...

حلالم کن...

خدایا .حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر مینوشه...

مسخ..

 

 

 

امروز باور کردم که شهر من پر از مسخ شدگانی شده که فقط صورتی از بنی آدم بر پیکرشان سنگینی میکند.